مهروزمهروز، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

مهروز بانو

دنیا بیستون است اما فرهاد ندارد

دنیا بیستون است اما فرهاد ندارد، و آن تیشه هزار سال است که در شکاف کوه افتاده است. مردم می آیند و می روند اما کسی سراغ آن تیشه را نمی گیرد. دیگر کسی نقشی بر این سینه سخت و ستبر نمی زند. دنیا بیستون است و روی هر ستون ، عفریت فرهاد کش نشسته ا ست.هر روز پایین می آید و در گوش ات نجوا می کند که شیرین دوستت ندارد. و جهان تلخ می شود. تو اما باور نکن. عفریت فرهاد کش دروغ می گوید. زیرا که تا عشق هست ، شیرین هست. عشق اما گاهی سخت می شود ، آنقدر سخت که تنها تیشه از پس آن بر می آید. روی این بیستون ناساز و ناهموار گاهی تنها با تیشه می توان ردی از عشق گذاشت ، و گرنه هیچ کس باور نمی کند که این بیستون فرهادی داشت. ما فرهادیم و دیگران به ما می خندد. ما...
28 بهمن 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهروز بانو می باشد